صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

خب چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

قبل از این که بخوام آپ کنم داشتم وب گردی می کردم 

 

به یه وب برخوردم که اسمش برام جالب بود 

 

رفتم دیدم پست هاش قابل خوندن هستن 

 

پس دی سکانکت شدم  

 

تا تمام پست هاش رو بخونم  

 

نوع نگارش به سن های بالا می خورد اگر اشتباه نکنم بین ۳۵ تا ۴۵ بود 

 

 از یه پستش خیلی خوشم نیومد

 

ولی خب نظر نذاشتم براش آخه گلگی کرده بود از دوست های نتیش 

 

که چرا روزهای تعطیلی جای ایکه بشینن دعا بکنن و توبه کنن 

 

رفتن تفریح کردن و یادشون رفته که باید دعا های مربوط به این ایام رو بخونن 

 

آخر پستش هم از خدا خواست بود که تمام دوستانش رو ببخشه 

 

ولی خب شما ها هم باهش موافقین؟؟ 

 

یعنی حتما باید این روزها رو تو خونه نشت و دعا کرد ؟؟ 

 

نمیشه تو محیط باز و یا طبیعت دعا کرد؟؟؟ 

 

حتما باید چند لغت عربی رو گفت که بهش بگن که فلا دعا رو داره می خونه؟؟؟ 

 

نمی دونم شاید من اشتباه می کنم !  

 

چرا ما خدامون رو انقدر دور می بینیم یا انقدر نا محرم  

 

خجالت می کشیم حرف دلمون رو خودمون بهش بزنیم 

  

حتما باید باهش عربی حرف بزنیم ؟

 

خب چرا ؟ نه جدی چرا؟؟ 

 

من عاشق پرودرگارم پس هیچ وقت باهش عربی حرف نمیزنم  

 

چون اصلا نمی فهمم چی دارم می گم  

 

خب شاید دارم اشتباه می کنم

 

نظر شما ها چیه؟؟ 

 

این پست همینجوری اومد تو ذهنم

حامد
1389/06/18 تایم 00:46
درود
به قول یه بنده خدایی : خدا اگه دعاخون و نماز خون می خواست که داشت ! همین حضرت شیطان سجده های چندین هزار ساله می کرد! حتما چیز دیگری مورد نظر بوده که به خلقت انسان انجامیده !
اولا ممنون و:
صد درود .
خب اینم هم حرفیست موافقم
مهرداد
1389/06/18 تایم 01:22
اول اینکه خدا اجبار نکرده فقط و فقط عربی! مهم حرف زدنه... شاید یکی مثل من عربی بلد نیست حتی بخونه از رو کاغذ... اونوقت پس نباید با خداش حرف بزنه؟؟؟

بازم من چندتا عربی بلدم... بی سوادا چی؟؟

دل باید با خدا باشه... نه ظاهر
اولا ممنون و:
اره ولی خب همه دعا های موجود عربیه دیگه من خب خودم با خودایی خودم به زبون خودم حرف میزنم ولاغیر
کاملا موافقم
مهدیس
1389/06/18 تایم 02:38
سلام خوبی؟؟
وب قشنگی داری از همه مهم تر مطالبت خیلی قشنگه
بهت تبریک میگم
خوشحال میشم به منم سر بزنی
منتظر حضور پر مهرت هستم
بای
اولا ممنون و:
سلام. من خوبم شما خوبی
واقعا؟؟؟
ممنون
در اولین فرصت
چشم
بای
امین
1389/06/18 تایم 04:19
اون کسی که عربی رو جز درسای تخصصی کرد و ضریبشو 3 کرد میخواسته ما عربی یاد بگیریم و اگه یاد نگرفتیم تجدید و تجدید و آخرم معتاد بشیم دیگه... مگه بده؟!
بعدشم من فک نمیکنم همه روز جمعشونو بشینن دعا کنن حتی خود یارو!
اگه داشته دعا میکرده از کجا فهمیده اینا دارن تو نت میچرخن؟!
اولا ممنون و:
امان از این ادمایی باحال جای اینکه فارسی دری خودمون رو به بچه ها یاد بدن باید این عربی مسخره رو یاد بگیرن چرا چون چ چسبید به را
ندیگه انقدر تند نرو معتاد برای چی؟
خب اون هم روز جمع رو نمی گفت که تعطیلات سه شب ضربت خوردن حضرت علی رو می گفت خب تو الان منو به شک اداختی الان یادم نیست چی نوشتم که تو اینجوری برداشت کردی
امین
1389/06/18 تایم 04:22
با اسم سیگار برگ لینکیدمت خوبه؟!
اولا ممنون و:
حالا چرا سیگار برگ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قاصدک
1389/06/18 تایم 05:46
سلام دوست عزیز
راستش با خوندن دلنوشته ت سریعا اولین چیزی که به ذهنم رسید
داستان موسی و شبان به روایت مولانا بود
بد ندیدم با اینکه همگی با این شعر زیبا آشنا هستیم جهت یادآوری بخشی ازاون شعر را اینجا بیادگار بذارم تا خوب بدونیم که در درگاه حضرت حق راز و نیاز بردن حتما نباید به زبان و شیوه خاصی باشه.
البته نماز خوندن و اینا فرق داره اما اینکه دعا کردن مگه آداب خاصی داره؟؟نه..فقط خلوص نیت و حضور قلب مهمه و دلی پاک:

دید موسی یک شبانی را به راه
کو همی گفت ای خدا وای اله

توکجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم کنم شانه سرت

دستکت بوسم بمالم پایکت
وقت خواب آید بروبم جایکت

ای فدای توهمه بزهای من
ای به یادت هی هی وهی های من

زین نمط بیهوده می گفت آن شبان
گفت موسی با که هستت ای فلان

گفت با آن کس که ما را آفرید
این زمین و چرخ از او آمد پدید

گفت موسی،  های خیره سرشدی
خود مسلمان ناشده کافر شدی

این چه ژاژاست وچه کفراست و فشار
پنبه ای اندر دهان خود فشار

گرنبندی زین سخن تو حلق را
آتشی آید بسوزد خلق را

گفت ای موسی دهانم دوختی
وز پشیمانی تو جانم سوختی

جامه را بدرید و آهی کرد و تفت
پافتاد اندر بیابان و برفت

(وحی آمد سوی موسی از خدا
بنده ی ما را ز ما کردی جدا )

تو برای وصل کردن آمدی
نی برای فصل کردن آمدی

ما بری از پاک و ناپاکی همه
از گران جانی و چالاکی همه

من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بربندگان جودی کنم

*ما برون را ننگریم و قال را *
*ما درون را بنگریم و حال را *

در دل موسی سخن ها ریختند
دیدن و گفتن به هم آمیختند

چون که موسی این خطاب از حق شنید
در بیابان در پی چوپان دوید

عاقبت دریافت او را و بدید
گفت مژده ده که دستوری رسید

هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
هر چه می خواهد دل تنگت بگوی

ببخش طولانی شد..راستی.اون شکلکها هم وصف حال خدا و موسی و شبان بوده که جلوشون گذاشتم
زنده باشی و سلامت..تابعد..یاعلی مدد
اولا ممنون و:
سلام از ماست قربان
خب منم خودم همین شعر و داستان یادم اومد ولی خب من اصلا با کل این موضوع مشکل دارم چه نمازش چه قران خوندنش چه دعا کردنش خدا تو تمام ادیانش گفته ما رو تسبیح کنید همین
من عاشق این شعرم دست شما درد نکنه خیلی لطف کردین
همچنین انشاللهیا حق
محمد سمیع
1389/06/18 تایم 10:04
سلام گلم شنیدم که خدا دوست داره باهاش به زبان عربی صحبت بشه ولی فکر کنم منظور خوندن قرآن باشه ولی برای درد دل کردن با خدا هر کسی با زبان و لهجه خودش با هر طریقی که میتونه اشکال که نداره بهترم هست
خیلی باحالی بازم بیا پیش ما
اولا ممنون و:
سلام... موافقم ولی من عربی رو قبول ندارم چرا به زبان فارسی دری خودم نباید بخونیم
ممنون با حالی از خودتونه چشم میرسم خدمتتون
RaSo0l
1389/06/18 تایم 10:35
گاهی وقتا دیدن سرسبزی طبیعت چنان حس نزدیک شدنی به خدا میده که 10 ساعت نماز و مناجات نمیده !
باید گذاشت هرکی هر جور راحته مناجات کنه !
واسه خدا که فرقی نمیکنه ! حالا چه عربی ، چه انگلیسی ، چه مازندرانی
اولا ممنون و:
کاملا با تو موافقم. اقا من دوست دارم با بهترین لباسم ارایش کرده و تمیز بشین جلوی آئینه با خدای خودم حرف بزنم به کسی چه من دوست ندارم چادر سر کنمچهارتا کلمه عربی بگم که خودمم نمیفهمه چیه
علی
1389/06/18 تایم 11:44
سلام ونوس جان
واسه حرف زدن با خدا هیچ بایدی وجود نداره
ما هر جور که دوست داریم با خدا میتونیم صحبت کنیم
همون طور که زمان موسی او چوبهان داشت صحبت میکرد حتما داستانشو شنیدی
پست قشنگیه
اولا ممنون و:
سلام علی جان
اره
اهم
اره
ممنون
خزر
1389/06/18 تایم 12:07
سلام
اگه خواستی منو با اسم یادداشت های 4 فصل لینک کن تا من هم تو رو لینک کنم
منتظرتم
اولا ممنون و:
سلام
من ۳ فصل دوست دارم
باشه
مهسا
1389/06/18 تایم 19:22
سهلام اجیه ناسم خوفی؟
ببخش دیر اومدما
اجی کاملا با حرفات موافقم
به نظر من اصلا هم اشتباه نمیگی
خدا میتونه بهترین و نزدیک ترین دوست ما باشه
انقدر نزدیک که هر چی تو دلمونه بهش بگیم و اینم مطمئنم که اون همه ی حرفای مارو خوب خوب گوش میده حالا به هر شکلی که باشه
اجی جونم عیدتم مبالک باشهههههه
من اپولیدم بیا پیشمم
بوسمت دالم خیلی زیاد تا
اولا ممنون و:
سلام نازنیم
خواهش میکنم به موقع اومدی
اها
مرسی. بله و هست

عید تو هم مبارک نازنین
ا جدی الان میام پیشت
منم دوست دارم خیلی زیاد تا
مهسا
1389/06/18 تایم 20:28
الهی من قفونت بلم اجی به خدا خیلی ماهی یه دونه ای دردون ای
اصلا خودتم میتونی ماهو ببینی اجی فقط کافیه یه بار بری جلوی اینه
بوووووسمنت دالم اجی جونم
چشم حتما دعات می کنم
اولا ممنون و:
خدا نکنه نازنین. مرسی جیگرتو برم
اینجوری نگو دیگه خجالت کشیدم
منم دوست دارم
مرسی عزیز دلم
یک جهان سومی
1389/06/18 تایم 21:22
به نظر من جفتشون راس میگن. هر کی هر طور حال میکنه باید با خداش حرف بزنه. عربی یا فارسی. تو مسجد یا طبیعت. تنهایی یا در جمع. البته با اینکه ایشون گفته بود باید بمونن خونه و عبادت کنن مخالفم. ینی به کسی ربط نداره که طرف کی میخواد عبادت کنه یا اصلا میخواد عبادت کنه یا نه و نباید دربارَشون قضاوت کنه که چجور آدمایی هستن.
اولا ممنون و:
کیا؟؟؟ بله کاملا.. اوهم.. من هم به شدتت مخالفم. درسته
شمس
1389/06/18 تایم 21:48
سلام عزیز
به هر زبانی می خواهی بخوان خدارا
من نیز معتقد نیستم
اولا ممنون و:
سلام جیگرممممممممم
اهم
خوبه
امین
1389/06/18 تایم 23:53
هانی آپم بدو بیا!
اولا ممنون و:
الان میام عسل
سعید
1389/06/19 تایم 01:37
سلام
ای بابا
من که کلا با ریشه و بن اینجور افکار رو عقاید مشکل دارم
اولا ممنون و:
سلام چه عجب دخترارو ول کردی اومدی
من هم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد