صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

صدف

درُ دانه ء صدف همیشه مروارید سفید نیست

دلم می خواست

بهر هر چه هست نمی دانم  

 

آشوب درونم را می گویم؛ باید بگریزم !

 

دلم می خواست تو آنجا منتظرم باشی!  

 

تودیگر مرا رها نمی کنی؟ با من می مانی ؟

 

وقتی عریان از هر فکر تو در ذهنم پدیدار می شوی

 

تو در آنجایی و مرا به شور می آوری ! 

 

دیگر چه؟؟ تا به کی منتظر آمدنت باشم 

 

دیریست که نیستی ! من شوق با تو بودن را دارم !

 

با من بمان 

 

دلم دستان پر حرارتت را می خواهد  

 

با من بمان که با تو بودن برایم آرزویی دیرینه است 

 

با من بمان

مهرداد

1389/05/25 ساعت 01:43
دلم می خواست از واهمه ی تاری بودن رهایی بود
دلم می خواست در پدیداری بودن غرق می گشتم
دلم می خواست سرشار هستیت بودم
دلم می خواست در بودنم بودی
پاسخ:
چه زیبا!!!!!!!!!
قاصدک
1389/05/25 ساعت 01:57
سلام دوست گرامی
انگار شماهم هرشب آپ دارید؟؟
شرمنده که نمیتونم زیاد مزاحم بشم.
البته ماه رمضانه و اپ های شبانه فرصتم را محدود کرده.
با این وجود همیشه اولین فرصت خدمت خواهم رسید
زنده باشی و سلامت..تابعد..یاعلی مدد
پاسخ:
به به سلام به روی ماهت
خب مگه اشکالی داره
دشمنت شرمنده شما ببخش مزاحمت های وقت و بی وقت منو
بله البته
لطف میکنید قربان از شما به ما رسیده
ممنون
مهرداد
1389/05/25 ساعت 02:15
امروز حالم زیاد خوب نبود... با این شعر زیبات یه حس باحالی پیدا کردم.... دستت درد نکنه
پاسخ:
ای وایی امروز چه روز بدی بوده ها منم زیاد خوب نبودم
خب خوشحالم که حس خوبی بهت داده
سعید
1389/05/25 ساعت 02:46
اووووووووووووووووووووووووومدم

پاسخ:
یو هوووووووووووووووووووووووو
سعید
1389/05/25 ساعت 02:50
اول ببینم بهر رو بحر نمینویسن

درست نوشتی؟
پاسخ:
نه عزیزم
بحر = دریا این بهر=برای چی
سعید
1389/05/25 ساعت 02:54
خیلی قشنگ بود گلم
راستش از قبلیا قشنگ تر بود
معلوم بود حرف دلته
چون از دل بر آمده که بر دل من نشسته!


حالا
چرا خودت رو عزیت میکنی
باشه
باهت میمونم

پاسخ:
مرسی عزیزم
جدی میگی
خب اینجوری میگی من ذوق مرگ می شم که
اره خبمن خودم رو اذیت نمی کنم
وای راست می گیییییییییییییییی
مهسا
1389/05/25 ساعت 03:37
سلام دوست گلم
خیلی خوشحالم کردی که اومدی وبم گلم
اره واقعا وقتی ادم به چیزای خوب فکر کنه و امید داشته باشه خیلی از مشکلات واسش اسون میشه
با اجازت میلینکمت امیدوارم دوستای خوفی واسه هم بشیم
منم بهترینارو واست ارزو دارم عزیزم
پاسخ:
سلام خانم گل
منم خوشحال شدم تو هم سر زدی
این واقعیت زندگیه
ممنون خانمی منم لینکت می کنم انشالله که از هم چیز های بهتری یاد بگیریم
ممنون عزیزم
مهسا
1389/05/25 ساعت 03:49
ایهیم منم خیلی این اهنگو دوس دالمممممم
حالا تو گریه نکن من بجات گریه می کنم
راستی شما هم خیلی میسی لینکوندی منو
پاسخ:
خب اگر دوست نداشتی که انتخابش نمی کردی
نه دیگه من گریه هام کردم از ظهر تا حالا جون گریه کردن ندارم
خواهش می کنم گلم
سعید
1389/05/25 ساعت 03:52

من تو و مهسا رو به هم رسوندم
پاسخ:

دوستاتو با خودم دوست می کنم هاهاهاهاها
سعید
1389/05/25 ساعت 04:12
خیلی خوشحالم که با تو آشنا شدم
چون تجربه سنیت یه خورده از من بیشتره
میگم یه خورده که ناراحت نشی!!!!!!!
شوخی میکنم
پاسخ:
منم خوشحالم که با تو اشنا شدم
اگر بدونی برای تجربه به دست اوردن چقدر سخته زندگی رو نه سخت میگری نه اسون
نه خوشحال میشم گلم
سعید
1389/05/25 ساعت 04:20
ولی من بعد سحری هم هستم
پاسخ:
خب من هم یکم استراحت کنم بر میگردم
مهسا
1389/05/25 ساعت 04:21
(از حرفه سعید خندم گرفت)
من رفتم ولی قسمت شد یکمی دوباره برگردم
پاسخ:
سعید کلا پسر خوبیه
نه مثل اینکه همه یه جورایی دلمون نمیاد بریم
سعید
1389/05/25 ساعت 05:16
آمدم

من پسر خوبیم آخی

راجب اون مسئله بحر رو نمی دونستم یعنی احتمال غلط باشه
ولی اونو تو وب خودم اشتباه تایپی بوده
ببخشید
درستش میکنم
پاسخ:
خوشومدی
خب مگه تو سعید نیستی؟؟؟؟ حالا چرا بغض
خب زیاد بهش گیر نده
مهسا
1389/05/25 ساعت 05:18
من اومدم
وااااااااااااااای میسی از نظرت خیلی خوشم اومد
خدا جون خیلی دوست دالم منم دلم برات تنگ شده بوووود
پاسخ:
خوشومدی گلم
امید وارم حداقل از دوپست قبل تریت درس گرفته باشی
مهسا
1389/05/25 ساعت 05:24
راستی من اپتو تازه الان خوندم
خیلی قشنگ بود
پاسخ:
وای مرسی عزیزممممممم
جدی میگی
مهسا
1389/05/25 ساعت 05:37
تو رفتی خوافیدی؟
پاسخ:
اره خانم طلا
سعید
1389/05/25 ساعت 05:42
مثله اینکه رفتی!!!!!!!!!!!
یه سوال اسم حقیقیتم ونوسه؟؟؟؟
پاسخ:
خب اره رفتم خیلی خوابم میومد
نه عزیزم اسمم چیزه دیگه است
مدرس
1389/05/25 ساعت 09:46
سلام. این اشعار را خودت نوشتی؟
پاسخ:
سلام . اگر اسمش رو بشه گذاشت شعر بله
نگین
1389/05/25 ساعت 10:39
سلاممممممممممممم عزیز دلم ونوس جونم خوبی؟
چقدر این متنت بهم ارامش داد...تصمیم گرفتم هر موقع ناراحت بودم بیام اینو بخونم و اروم شم...مرسی که به یادم بودی..از تو واقعا سپاسگذارم..
حضورت به وبلاگم گرمی میده...
پاسخ:
وایییییییییییییییی سلام دختر خوب حسابی دلم تنگ شده بود برات ها
خب از تعریفت متشکرم خوشحال میشم حد اقل یه جا می تونی ارامش رو کمی برای خودت درست کنی.... خواهش خانومی
گرمی از وجود خودته
نگین
1389/05/25 ساعت 11:03
ببخش که نگرانت کردم گلم...ولی نظر بعضی دوستان اعصاب واسم نذاشته بود یکیش مثلا همین مهیار!!!
تو خیلی خوب ادما رو درک میکنی ..واقعا بهت غبطه میخورم چون من حتی نمیتونم خودمو درک کنم
پاسخ:
نه عزیزم ... گیر نده بهشون خودت رو اذیت می کنی
وقتی مثل پروانه از پیلت بیرون بیایی درکت از خودت بالا میره
مهسا
1389/05/25 ساعت 14:00
سهلام اجیه ناسم حالت خوفه؟
اره پیشنهاد می کنم الان بگیر خوب بخواب شب سرحال بیا بترکونیم
من که تازه همین الان از خواب پاشدم
پاسخ:
سلام خانم طلا من خوبم تو خوبی؟؟؟
خواستم بخوابم مامانم بیدارم کرد
خوش به حالت
شمس
1389/05/25 ساعت 15:13
سلام ونووس عزیز
منم شما رو لینک کرده
شکابت های زیبایی بود
باید سر فرصت بقیه رو بخونم
ممنون از محبتت
پاسخ:
وایییییییییی سلام عشق من
اخ قربون اون قد و بالات برم که لینکم کردی

انشالله
ممنون که سر زدی
مصطفی
1389/05/25 ساعت 15:48
سلام مرسی که سر زدی
موفق باشی
پاسخ:
سلام خواهش می کنم
شما هم
نگین
1389/05/25 ساعت 16:55
خوبی خانومی؟کم پیدایی!؟بهت عادت کردم
پاسخ:
سلام عزیزم. من خوبم . ببخشید کمی بی جون شدم خب من عادت دارم ظهر ها بخوابم ولی این چند روز نتونستم بخوابم دوشب هم که اصلا نخوابیدم منم بهت عادت کردم
سعید
1389/05/25 ساعت 17:03
کجایی پس
پاسخ:
خب همینجام دیگه
مهرداد
1389/05/25 ساعت 17:18
آپ هستم و نگاه و خاطرت را انتظار می کشم
پاسخ:
بله خدمت میرسم در اولین فرصت
نگین
1389/05/25 ساعت 17:21
نمیتونم میخوام تنها باشم..
پاسخ:
الهییییی عزیز دلم ولی الان تنهایی خوب نیست
سعید
1389/05/25 ساعت 17:36
من دارم میرم
شب میام
کاری نداری
10 مین دیگه میرم
پاسخ:
به سلام از خیابون رد میشی اطراف رو نگاه کن
باشه
نه عزیزم کار داشته باشم شب بهت میگم
خب الان میام
مهسا
1389/05/25 ساعت 19:57
سهلام عسیسم خوفی؟
بیرون نرفتم دیگه دوستم اومد خونمون
شب می بینمت گلم بوس بوسی
پاسخ:
سلام خانم طلا
وا خب اینم یه جور سرگرمیه
پس تا شب
سعید
1389/05/25 ساعت 20:48
راستی چی رو میخواستی بگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
باشه برای وقتی که چند وقت از تاثیر گذاریت گذشته باشه
نگین
1389/05/25 ساعت 20:49
آپم گلم
پاسخ:
میام پیشت نازنین
سعید
1389/05/25 ساعت 22:35
نه بگو

مشکلی نیست!!!!!!!!
پاسخ:
حالا باشه سر فرصت
مهسا
1389/05/25 ساعت 22:35
سهلام گلمممم
من اینجام
راستی میتونم بپرسم شما چند سالتونه؟
البته اگه مشکلی نیست بگو
پاسخ:
سلام عزیزم
وای چقدر خوب
من ۲۹ سالمه
سعید
1389/05/25 ساعت 22:46
سعید
1389/05/26 ساعت 00:06
نیومدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من دارم میرم

اونو هم بگو بهم
فردا میخونمش
بای
پاسخ:
ببخشید من که گفتم ۱ به بعد میام
باشه عزیزم

بای
سعید
1389/05/26 ساعت 01:06
سلام
خوابم نبرد از کنجکاوی

یالا بگو دیگه

منتظرم
پاسخ:
سلام به روی ماهت
بیخیال
حالا میام برات میگم
نه دیگه اینجوری تو منگنه قرارم نده
سعید
1389/05/26 ساعت 02:10
تا نگی خوابم نمیبره
پاسخ:
وایییییییییییی از دست تو سعید
سعید
1389/05/26 ساعت 02:17

آخه نمیخواستی بگی چرا بهش اشاره کردی خوب
الانم دارم دیونه میشم
پاسخ:
خب اون موقع برای اینکه می خواستم بهت بگم زیاد به نگین گیر ندی
نگین جون دوست دارم
شمس
1389/05/27 ساعت 17:00
امان از این دل
یا می خواد یا نمی خواد
پاسخ:
بس که دل و دل بری می کنه
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد