دلم می خواست از واهمه ی تاری بودن رهایی بود
دلم می خواست در پدیداری بودن غرق می گشتم
دلم می خواست سرشار هستیت بودم
دلم می خواست در بودنم بودی پاسخ:
چه زیبا!!!!!!!!!
بهر هر چه هست نمی دانم
آشوب درونم را می گویم؛ باید بگریزم !
دلم می خواست تو آنجا منتظرم باشی!
تودیگر مرا رها نمی کنی؟ با من می مانی ؟
وقتی عریان از هر فکر تو در ذهنم پدیدار می شوی
تو در آنجایی و مرا به شور می آوری !
دیگر چه؟؟ تا به کی منتظر آمدنت باشم
دیریست که نیستی ! من شوق با تو بودن را دارم !
با من بمان
دلم دستان پر حرارتت را می خواهد
با من بمان که با تو بودن برایم آرزویی دیرینه است
با من بمان
مهرداد
انگار شماهم هرشب آپ دارید؟؟
شرمنده که نمیتونم زیاد مزاحم بشم.
البته ماه رمضانه و اپ های شبانه فرصتم را محدود کرده.
با این وجود همیشه اولین فرصت خدمت خواهم رسید
زنده باشی و سلامت..تابعد..یاعلی مدد پاسخ:
به به سلام به روی ماهت
خب مگه اشکالی داره
دشمنت شرمنده شما ببخش مزاحمت های وقت و بی وقت منو
بله البته
لطف میکنید قربان از شما به ما رسیده
ممنون