تو زمستون ساعت ۶ و نیم تو اوج ترافیک یه تاکسی خالی دیدم گفتم دربست
نگه داشت و مسیر رو گفتم
گفت : ۴ تومن میشه
گفتم: چه خبر مگه سر گردنس؟
گفت: چقدر راضی هستی بدی
گفتم: ۲ تومن
گفت: نننننه خانوم خیلی داری کم می گی
(عینک دودی زده بود به چشمم که کسی منو اونجوری نبینه )
عینکم رو برداشتم گفتم ببین من دعوا کردم کتکم زدن می خوام برم خونه
تا صورت من و دید برق از سه فازش پرید و گفت بیا بالا
رفتم سوار شدم و هی از تو آینه منو نگاه می کرد
منم که عینکم رو بر داشته بودم خودم زدم به ناراحتی و درد کشیدن
برگشت گفت: اگر بدونم کی با تو این کارو کرده دست هاشو قلم می کنم
هم خندم گرفته بود هم می ترسیدم حرف بزنم از لحنم بفهم گذاشتمش سر کار
رسیدیم به مقصد و پیاده شدم و ۲ و نیم بهش دادم رفتم پیش دوستم
منو که دید گفت باز تو شر به پا کردی دختر چرا صورتت رو نشستی
گفتم بیا بریم الان همه می فهمن گریم کردم می خوام دوستت رو بزارم سر کار
دوستش هم رسید و سلام کردیم و رفتیم تو یه کافی شاپ
من دوباره عینکم رو زده بودم (طرف نمی دونست من کلاس گریم میرم)
بر گشت گفت می خوای یکم برات آفتاب بخرم
گفتم نه آخه صورتم کبودِ! گفت ااا برای چی؟
حالا دوستمم همراهیم می کرد گفت با یکی دعوا کرده
گفت بردار عینکتو ببینم! عینک رو برداشتم دیدم رنگش پرید رگ گردنش زده بیرون
نزدیک اوج عصبانیت که رسید ما زدیم زیر خنده
فهمید رفته سر کار! ماجرا رو براش گفتم
تو کافی شاپ کلی گفتیم و خندیدم جالبیش این بود که هر کس از راه میرسید منو میدید
همچین یه نگاهی می کرد و میرفت که بر شدت خنده های ما می افزود
شب اومدم خونه مهمون داشتیم مامانم همچین یه جوری نگام می کرد
فهمیدم نفهمیده گریم کردم
منم صورتم رو تا قبل از خواب نشستم ولی چندتا عکس از صورتم گرفتم
فرداش رفتم شرکت بهم گفتن یه پروزه گرفتن که یه مدت باید تا ساعت ۱۰ شب بمونیم
گفتم من مشکلی ندارم ...
ادامه دارد...
ولی بنا به دلایلی از ادامه دادن منصرف شدم
سلام
خوبی؟
خانم گریمور قبلا نگفته بودین ... باید خیلی جالب باشه با این قیافه بری بیرون ...
منم میخوام بانک بزنم .. میتونم خدمتتون برسم ؟
البته احداث بانک بودا .. یه وقت فکر بد نکنین ...
از ادامه داستان یا ادامه گریم کردن و رفتن تو خیابون
..
ممنون که بهم سر میزنی
موفق باشی
سلام/ منم خوبم شما چطورین/
چیر نگفته بودم.... خیلی زیاد.... البته ولی به شرط اینکه هر جور درستت کردم نگی نه
نه قربان چرا فکر بد بکنم...
از تعریف ادامه خاطرات...
خواهش می کنم ممنون از شما که بهم سر میزنین
همچنین
چرا منصرف شــــــــــــــــــــدی ؟؟؟؟؟
بنا به دلایلی
خدایی خودت یکی مثل خودتو با اون گریم میدیدی تو خیابون چی میکردی؟؟
اصلاً بهت نمیومد اینجور شیطون باشی!!!
هیچی می خندیدم بهش
خوب چرا مگه چمه؟؟؟؟
بهت نمیاد اهل شیطنت باشی...
حداقل مامیتو که نگران نمیکردی
دوست دارم ونوس جون
خاطراتتم مثه خودت از جنس مرواریدن
تکو جذاب
وا چرا شیطنت هر از گاهی واسه آدم خوبه روحیش بهتر کار می کنه
خوب اون موقع هیچی بهم نگفت بعدا یکم باهم خندیدم
منم دوستت دارم ایلیا جون
مرسی عزیزم
سلام بر صدف عسیسم
با نظر مهرداد موافقم اصلا بهت نمیاد اینقده شیطون و خبیث باشی
رانندهه حالا چه غیرتی شده :))
سلام یک عدد من
خب مگه من چی کار کردم که همه اینجوری فکر می کنن که شیطنت بهم نمیاید
بد جور هم غیرتی شده بود
یادش به خیر ازین کارها میکردیم
سلام
واقعا یادش بخیر
سلام
سلام عزیزم
خوبه دیگه
به کسی نگی منو می شناسییییییییییی ها
سلام عزیزترینم
اره دیگه...
چشم
درود
جالب بود ، این اذیت کردن مردم و سرکار گذاشتنشون از بهترین لذتهاست و یکی از عادتهای بد منم هست !!
اگه یکی از عکسهای چهره گریم شده را میذاشتید بهتر بود !
راستی این ادامه ندادن بنا به دلایلی هم خودش نوعی اذیت کردن و سرکار گذاشتنه !
صد درود
ممنون! خلی خوبه ولی نه همیشگی ولی برای روحیه گرفتن عالیه
خب انوقت شناسایی میشم که
خب نه دیگ بنا به دلایلی نمی خوام خودم اذیت بشم
هانی چرا مردمو اوس میکنی؟!
ولی از قدیم گفتن اوس نکنی اوس میکنن!
بیتر بیت من کار نیکردم خودشون می خوان برن سر کار
پس چی
سلامممممممممممممممممممممم....
خوبی؟
بعد از مدت ها آپیدم.....
دوان دوان بیا[نیشخند]
سلام
من خوبم تو خوبی؟
چه عجب
چشم نرمه نرمه میام پیشت
عزیز دلم نمی خواد دوان دوان بری
نرمه نرمه هم نرووووووووو
بگو اگه می خوای خودت بیاااااااااااااااااا
بلوندی رو که یادتهههههههههههههههه
باشه مامان عزیز گرام
اونم به چشم
خب نمیشه که
اخ که چقدر دلم براش تنگ شده (اونم باز نمیشه)
رفتم آنجا گرد و خاک کردم
کجا رفتی گرد و خاک کردی
در میان دوستان نکته زیاد می بینم هااااااااااااااا
فکر کنم خانه تکانیه شب عید رو باید هینجا راه بندازم
بعله خب نکته که چه عرض کنم
نه حالا شما کوتاه بیا
ونوس جان سلام
دخترنازم حدودیکماه مانیتورسوخت ومسافرت هم بودم تومشهدبرایت دعاکردم وبرای مامان عزیزت وخواهرگرانقدرخودم
دسترسی به نت نداشتم
من خیلی ترامثل فرزندخودم دوست دارم امروزیک میل تصورفرستادم بعدازدسترسی مجددبه نت هنوزفرصت نکردم سراغ ایمیل ها برم که برای دوستان ارسال کنم حدود200ایمیل رسیده باید بازیابی کنم مناسبش راحتمابرایت فورواردمیکنم
مطلب روان شناسی هم اگربود برایت می فرستم
به چشم من شمارالینک نمی کنم
ولی بیاپیش ماکه دسترسی به ادرست داشته باشیم
سلام عرض شد قربان
ای وای خب چرا؟ خوب مسافرت که انشالله خوش گذشته؟ ممنون شما لطف دارین
ممنم من چطور محبت شما را جبران کنم با این همه مهربانی؟ ممنون خب هر وقت فرصت کردین خوشحال میشم برایم ایمل بزنید.
خیلی خیلی متشکرم
ممنون
حتما براتون کامنت میزارم
بسیار ممنونم از محبتتان
بسی خوشنود شدم
سراغ اونی که گفتم رفتم
اره رفتم ولی خب چی بگم بهش