-
مفهوم نقاشی
1389/12/21 10:02
-
خدا،من و مقوا و قلم ها۱۴
1389/12/15 13:44
-
جیغ
1389/12/07 03:29
می خواهم فریادی بزنم به وسعت سکوت شعرهایم ناپدید شده اند؛ ملودی برای فریاد هایم نیست
-
نکته مهم در مورد کارتهای سوخت
1389/12/04 14:40
(یه مدت بود که حس می کردم وقتی میرم پمپ بنزین و بنزین می زنم نسبت به دفعهی قبل که بعد از بنزین سهمیه ام رو چک کردم 3 یا 4 لیتر کم شده این رو بعد از اینکه بابام گفت چک کن چک کردم ودیدم درسته تا اینکه امروز توی تابناک دیدم که نوشته از وقتی کیف پول الکترونیک راه افتاده اگر قبل از برداشتن کارت نزنی پرداخت نقدی 4 لیتر از...
-
کلا فضوله
1389/12/01 00:46
-
اعتراف نامه
1389/11/28 04:01
وقتی ونوس راننده آژانس بشه چی میشه؟؟؟ یه دختر کم روی خجالتی که روش نمیشه بگه خودت ماشین بیار آخرش این میشه که یک ماه خودش راننده آژانس باشه و تو ترافیک آقایون رو به مقصدشون برسونه باور کردنش برای خودم سخته تو این یک ماه اخیر آقای دکتر ۲ بار ماشین آورده باقیش یا ماشینش خراب بود یا بنزین نداشته دلم می خواد جیغ...
-
آموزش در قالب طنز
1389/11/22 20:38
زن مثل ویروسه ، اگه وارد زندگیت بشه جیبها تو Search میکنه پولاتو Delete میکنه خانوادتو Edit میکنه ارتباط با دوستاتو Cut میکنه دوستهای خودشو Paste میکنه موبایلتو Scan میکنه خوشیهاتو Cancel میکنه اموالتو Rename میکنه !!!Open رو Reject میکنه هر چی قربون تصدقش بری تو Recycle Bin میکنه هر چی منفی بهش گفتی Save...
-
شعر
1389/11/16 01:40
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت ای دوست این پیراهنست افسار نیست گفت مستی زان سبب افتان وخیزان میروی گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست گفت میباید تو را تا خانهء قاضی برم گفت رو صبح آی قاضی نیمه شب بیدار نیست گفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخواب گفت مسجد خوابگاه مردم بد کار نیست گفت دیناری بده پنهان و خود...
-
اینم یه نوعش دیگه
1389/11/08 20:11
-
خصلتهای جالب ایرانی های باستان از زبان هروردت یونانی
1389/11/07 00:10
خصلتهای جالب ایرانیان باستان از زبان هرودوت یونانی هرودوت(۴۹۰-۴۲۵ پیش از میلاد)بزرگترین تاریخنگار جهان باستان است که او را پدر تاریخ نیز دانستهاند. هر چند در نگارش نبردهای ایران و یونان از همزبانان یونانی خود پشتیبانی میکند، بخش مهمی از تاریخ باشکوه ایران باستان از نوشتههای او یا به کمک آنها شناخته شده است....
-
خدا،من و مقوا و قلم ها۱۳
1389/10/24 20:37
-
وایی باورم نمیشه
1389/10/20 11:11
سلام به همه دوستان عزیزم خب به حرفی که زده بودم عمل کردم تا جایی که تونستم بهتون سر زدم ولی جدی خیلی سخته ها وقتی اومدم وبلاگم چشمهام از چاشون پریدن بیرون ۴۶ تا خبر نامه داشتم ۵۶ تا ایمیل واقعا سخت بود همش رو خوندن و کامنت دادن ترس تو عمرم انقدر نترسیده بود که رنگم از گچ دیوار هم سفید تر بشه کمی نزدیک بود صورتم رو از...
-
تشکر
1389/10/09 22:21
سلام به اندازه تمام خوبی های دنیا از تمام دوستانی که تو این مدت نبودم و بهم سر زدن کمال تشکر رو دارم دلم برای همگی شما ها تنگ شده بود و میشه خب از قبل هم گفته بودم که دیگه کمتر می تونم سر بزنم به وبلاگم و به شما نازنین ها شما به بزرگواری خودتون ببخشید این مدت که نبود اتفاقات زیادی افتاده مثل وسط کوچه پس کوچه های...
-
یلدا
1389/09/30 09:36
شب یلداتون با تمام مشکلات مملکت به خوش بگذره
-
وقتی آدم بد شانس باشه
1389/09/29 22:03
خب دیگه توضیح نمی خواد گویاست
-
افغانی
1389/09/28 12:11
صبح تلفنم زنگ خورد گوشی رو برداشتم افغانی : شما من : تو زنگ زدی ! افغانی : ببخش اشتباه گرفتی! دوباره اومدم بخوابم تلفن زنگ زد جواب دادم افغانی: تو ممد آقایی من: به صدام میاد ممد آقا باشم ؟ افغانی : این تلفن ممد آقاس ! من: این تلفن چند سالِ دست منه چطور مال ممد آقاس؟ افغانی : من چیکار کنم من : دیگه زنگ نزن از خودم نا...
-
بخیر گذشت
1389/09/27 23:30
امروز وقتی با دکتر داشتیم میرفتیم مطب دکتر طبق معمول داشت حرص می خورد از دست صاحب مریض خب حق هم داره کلی زحمت میکشه و کوچک ترین بی توجهی خسارتی به بار میاره که جبرانش خیلی سخته در کل رفتیم مطب و سگی که چشمش اسیب دیده بود رو آوردن تقریبا میشه گفت که چشم داشت لایه کدر رو پس میزد یعنی احتمال این که دوباره بتونه ببینه...
-
خیلی درد ناکه
1389/09/26 21:21
میدونید بدترین چیز تو شغل دامپزشکی هست چیه؟ خودم میگم با هزار جور زحمت و خستگی یه بیمار رو عمل می کنی برای بهبودش ولی وقتی می فهمی خیلی دیر به داد حیون رسیدن و ... روز تاسوعا نزدیکای ظهر دکتر زنگ زد که خودت رو برسون سگ بیچاره شاخه تو چشمش رفته بود و دیر به ما رسونده بودنش قرنیه چشم کدر شده بود ، احتمال تخلیه چشم هست...
-
ظهر عاشورا
1389/09/25 11:15
نماز ظهر عاشورا
-
حسین جان
1389/09/24 21:05
سالروز شهدات سالار شهدا امام حسین(ع) بر تمام مسلمانان تسلیت باد التماس دعا
-
عزاداری باید کرد
1389/09/23 21:00
امشب شب عزاست التماس دعا
-
ناراحتم
1389/09/22 22:46
امروز خیلی ناراحت شدم برای حیونی که دستش رو برداشتیم انقدر در جا دستش رو تکون داده بود که زیر بخیه ها خون آبه جمع شده بود مجبور شدیم دوباره بیهوشش کنیم کلی دلم براش سوخت
-
عکس خودم
1389/09/21 02:44
خواستم یکی از عکسهای خودم رو بزارم برای اون های که می خوان بدونن من چه شکلی هستم . . . . . . پیدام نکردین؟!؟ خوب معلومه که پیدام نمی کنید چون خودم پشت دوربینم و دارم عکس می گیرم
-
خدا،من و مقوا و قلم ها۱۲
1389/09/20 01:36
-
عمل
1389/09/19 07:52
روز اول کارم هی یکم خسته که نه ولی یکم مردم رفتم تو مطب دوتا خانم با یه سگ ۵ ماه ماده اونجا بودن لباس عوض کردم سگ رو بردیم که عمل کنیم یکساعت طول کشید عمل برداشت رحم بود! هنوز تو اتاق بودیم که مریض بعدی آمد فقط فرصت کردیم که یه چای بخوریم دوباره رفتیم برای عمل که برداشتن دست سگ بود حیون زبون بسته یه غده سرطانی روی دست...
-
اِ اِ اِ اِ
1389/09/18 02:18
فکر کنم اگر برم سر کار دیگه نمی تونم هر شب آپ کنم امروز روز اول کارم بود ساعت ۱۲ شب رسیدم خونه واییییی اگر هرشب این موقع برسم ولی کارم رو دوست دارم هر وقت بتونم آپ می کنم دلم برای همه تنگ میشه
-
تولد
1389/09/17 01:48
کلا از قبل از تولدم خیلی مامانی بود چون بعد از ۱۱ روز تاخیر بالاخره رضایت دادم که بدنیا بیام جالب ترین بخش قبل از تولد این بود که همه دکترها می گفتن من پسرام حتی نوع دنیا آمدنم هم پسرونه بوده (من اولش پسر بودم موهام هم بور بوده) ولی خب منو تو بیمارستان عوض کردن شدم یه دختر اخموی مو بلند به قول مامانم مثل حاجه خانم ها...
-
ماه خون
1389/09/17 00:43
ایام محرم و صفر را بر تمام دوست داران حضرتش تسلیت می گم
-
خبر خوش
1389/09/16 00:28
امشب خیلی خوشحالم بنا به دو دلیل خب الان می گم چرا طبق روز های زوج امروز باشگاه داشتم صبح کله سحر مربی مربوطه زنگ و از خواب ناز بیدارم کرد خب تازه خواب برده بود ولی خب مهم نیست گفت که من دیگه باشگاه نمیام گفتاگر دوست داری با من کار کنی بیا باشگاه و پولت رو پس بگیر خلاصه رفتم باشگاه و نزدیک ۲۰ تا از بچه های باشگاه...
-
چیز های عجیب
1389/09/15 09:02
داشتم تو گوگل دنبال یه فرد چاق می گشتم که به تصویر بر خوردم خودم چهارتا شاخ به این گندگی در آوردم فقط فحش ندین هااااااااااااااااااااا